-
بی خودم
29 دی 1391 02:10
چه بی خود از خود بی خود میشم همین دلیل ِ خوبی برای گم کردن ِ خودم بین بی خودهاست
-
...
29 دی 1391 01:49
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نفهمید
-
عنوان ِ یادداشت ِ من هیچ کمکی به برداشتت از این نمیکنه
26 دی 1391 23:52
از خودش دلگیر بود میگفت که بدون اجازه گرفتن از دلش،حرف دلشو زده الان پای دلش گیره میگن که حرفای دلش رو هم به جرم رُک گویی انداختن گوشه ی بغضدونی دنبال ِ سند ِ قبر میگرده تا آزادشون کنه
-
یه روز میرم موندگار میشم.منتظر نباشین
26 دی 1391 23:42
بدرقه میکنن که بری.وقتی رفتی فقط منتظر میمونن که برگردی تا استقبال کنن سفر یا گــا،فرقی نمیکنه
-
طرح ِ خودسازی
26 دی 1391 23:18
دست به دست خود میدهم، میرَوَم به فکر تا خویشتن ِ خویش کنم آباد
-
[ بدون عنوان ]
26 دی 1391 23:12
قربونت برم وبلاگم :(((( توو اوج تخمی بودن فقط تو به دادم رسیدی. یه روزی جبران میکنم :***
-
آگهی استخدادم
26 دی 1391 23:06
به یک درکر جهت شنیدن حرفها و درک کردن نیازمندیم
-
یادگاری
26 دی 1391 22:58
یادگاری از آدمی که اوج ِ بی احساسی رو داره تجربه میکنه. هیچی
-
+زمان
26 دی 1391 19:57
آقامون (گفته اسمشو نگم که ریا نشه) میگه: تو گذشت یاد بگیر منم خوار گاییدنُ راست میگه.منم همینکارو میکنم. خطاب به زمان: تو گذشت یاد بگیر من خوار گاییدنُ! پیر شدم رفت...
-
عابربانک،هیچکس نمیتونه جای تورو بگیره
26 دی 1391 19:39
وقتی احساس تنهایی کردی برو وایسا توو صف عابربانک! اینجوری همه بهت توجه میکنن و منتظرن کارت رو انجام بدی.اینجوری میتونی کمبود محبت و کمبود توجهت رو جبران کنی والا
-
خودتو بمن نچسبون
26 دی 1391 19:22
یا من او ما شما آنها تو یا تو او ما شما آنها من
-
سقف ِ قبر
26 دی 1391 19:07
میدونستم وقتی خودم نیستم و حالم بد ِ یه کارایی انجام میدم که یادم نمیاد ولی مطمئن نبودم. یه روز مثل همه ی شبهایی که توو اتاق نشسته بودم و قدم میزدم روی سواره روهای فکرم متوجه شدم سقف ِ اتاق آب میده... بلند شدم برم ببینم چرا سقف آب میده.آسمون که آفتابی بود و بارون نمیومد.چرا باید سقف آب بده؟ رفتم پشت ِبوم دیدم چندتا...
-
عاشقانه ها
26 دی 1391 01:36
دنیا رو بی تو یه لحظه هم نمیخوام چاره ای نداری باید به بودن هوو کنار خودت عادت کنی! هرچی من بگم
-
وسط خطم نپرین
26 دی 1391 00:34
+خب کجا بودیم؟ -ته خط +آها،درسته
-
بی مخاطبی
25 دی 1391 23:00
واسه در و دیوار بنویسم بهتر از اینه که واسه در بنویسم تا دیوار بخونه
-
...
25 دی 1391 22:04
جوابامو عمل کردم.همشون سربالا ان
-
نسوزون آقا،ضرر داره
25 دی 1391 22:01
چرا خدا واسه مغز دودکش نزاشته؟ این فسفری که میسوزونیم دودش حاوی ِ هزاران ماده ی سمی ِ که همش میمونه توو سرمون
-
چسناله
25 دی 1391 00:25
جدیدن هم دارم کسشر مینویسم
-
تنگ گونه نوشتم چون در تنگنا قرار داشتم
24 دی 1391 03:16
مطمئنم اگه از تنهایی در بیام از احساس تنهایی درنمیام این حس ِ لامصب منو وابسته ی خودش کرده مرکز ترک ِ احساس تنهایی نداریم؟؟ من معتاد شدم خونوادم هنوز نفهمیدن چون نمیزارم چشمام تابلو شه تو هم اگه اینجوری هستی سعی کن گریه نکنی،توو خونه میفهمن معتاد شدی هر شب قبل خواب باید تنهایی بکشم وگرنه بدن درد میگیرم نمیتونم بخوابم...
-
خواننده ی محترم
21 دی 1391 20:49
خواننده ی محترم تو گوو میخوری فکر کنی که من بخاطر تو مینویسم تا بخونی خواننده ی محترم یه وقت فکر نکنی چشمم تورو گرفته؟! خواننده ی محترم حالا به شما گفتم "تو" فکر نکن که مخاطبم تویی خواننده ی محترم دقت کردی این نوشته رو بخاطر تو نوشتم؟؟ خواننده ی محترم الان که خط قبلی رو خوندی میتونی بری دوباره خط اولو بخونی!...
-
سیم ِ من نما
20 دی 1391 20:58
سیم خار دار اگه خار نداشت ازش برای انتقال برق استفاده میکردن سیم خار دار اگه خار نداشت میتونست واسه خودش لباس داشته باشه،از اون لباسهای خوشگل ِ رنگی سیم خار دار اگه خار نداشت ازش به عنوان حصار استفاده نمیکردن سیم خار دار اگه خار نداشتی توو بغل من جا داشتی سیم خار دار تنها بمون برات بهتره بمون روو دیوار ِ بلند ِ...
-
از عرش به فرش
20 دی 1391 20:39
سر به فلک سر در گریبان سر به زیر سر ِ خاک
-
پناه میبرم به ازرائیل از شرّ دلتنگی ِ رانده شده
20 دی 1391 20:34
شرم کن دلتنگی یا از شرّم خلاص شو یا من از شرّ زندگی خلاص میشم میرم تو و زندگی میتونین دوستهای خوبی واسه هم باشین
-
اتفاق؟! یادته افتادی بزرگ شدی؟
20 دی 1391 00:24
اتفاق ِ کوچیکی بود وقتی افتاد بزرگ شد یادته وقتی میفتادی یکی بهت میگفت بزرگ میشی یادت میره؟
-
غم ِ دیکته شده
17 دی 1391 00:03
هرشب خودش به خودش دیکته میگفت و امضای خودشو جعل میکرد.آخرش هم با چسبودن ِ یه برچسب ِ غم آفرین کارشو تموم میکرد
-
همه جارو گشتم،انگار آب شده یخ زده روی زمین
14 دی 1391 21:07
توو فصل زمستون آدمهایی که گم میشن زودتر پیدا میشن.چون اگه آب بشن دیگه نمیرن زیر زمین! روو زمین یخ میزنن
-
نرمش کن بدنت گرم شه نه دست و پنجه ت!
14 دی 1391 21:02
دست و پنجه گرم کردن با سرمای زمستون
-
اهدای عضو
13 دی 1391 01:03
به خانوادم بسپارم اگه دچار مرگ مغزی شدم بغلمو اهدا کنن به نیازمند
-
راهنما بزن سبقت بگیر،رد شو
13 دی 1391 00:05
میگفت پشتشو خالی نکنم.پشتش بودم سر راهش مانع بود ترمز کرد خوردم بهش... هه...طبق قانون من مقصرم!
-
درخشان
13 دی 1391 00:02
تُف به این زندگی! حالا با آستین برقش بنداز...