باشه منم میرم.
میرم گورمُ گم میکنم
یادم نیست کجا بود،شایدم خودمو زدم به اون راه
گورمُ نشونم بدین تا برم تووش بخوابم و برم
وقتی رفتم شما هم گورتونو گم کنین و دست از سرم بردارین افکارم
"وا" ها را همچون بند ِ کفش میبندم
به امید ِ اینکه نیفتم
اما افتادم
در دام ،نه روی زمین
"وا" ها دیگر باز نمیشوند
روی سنگ قبرش نوشتند:سنگ ِ صبور
از خودش دلگیر بود
میگفت که بدون اجازه گرفتن از دلش،حرف دلشو زده
الان پای دلش گیره
میگن که حرفای دلش رو هم به جرم رُک گویی انداختن گوشه ی بغضدونی
دنبال ِ سند ِ قبر میگرده تا آزادشون کنه