قافــــ با

داداش ِ الفبا

قافــــ با

داداش ِ الفبا

بمن چه

به نام خدا

حالا که با نام خودش شروع کردم خودش بیاد بجای من این پستُ تکمیل کنه.بمن مربوط نمیشه

گور

باشه منم میرم.

میرم گورمُ گم میکنم

یادم نیست کجا بود،شایدم خودمو زدم به اون راه

گورمُ نشونم بدین تا برم تووش بخوابم و برم

وقتی رفتم شما هم گورتونو گم کنین و دست از سرم بردارین افکارم

:)

چـِـرت میزنم و حواسم همیشه پــِـرت ِ

همینه که که حرفهام انقدر چُرت و پَرت ِ

وابسته

"وا" ها را همچون بند ِ کفش میبندم 

به امید ِ اینکه نیفتم

اما افتادم

در دام ،نه روی زمین

"وا" ها دیگر باز نمیشوند 


سنگ صبور

روی سنگ قبرش نوشتند:سنگ ِ صبور

بی خودم

چه بی خود از خود بی خود میشم


همین دلیل ِ خوبی برای گم کردن ِ خودم بین بی خودهاست

...

یکی بود

یکی نبود

غیر از خدا هیچکس نفهمید

عنوان ِ یادداشت ِ من هیچ کمکی به برداشتت از این نمیکنه

از خودش دلگیر بود

میگفت که بدون اجازه گرفتن از دلش،حرف دلشو زده

الان پای دلش گیره

میگن که حرفای دلش رو هم به جرم رُک گویی انداختن گوشه ی بغضدونی

دنبال ِ سند ِ قبر میگرده تا آزادشون کنه