دونه های برف چه پُر روو شدن.میشینن روو صورتم ولی از خجالت گرمای نداشتم آب نمیشن.حق دارن ولی باید درک کنن
حالا که درک نمیکنن نفرینشون میکنم!به زمین گرم بخورن همه ی دونه های برف؛حالا آب شین برین زیر زمین
از خسته شدن خسته شدم. کاش میشد از خسته نشدن خسته بشم یا نه...اصلن کاش از خسته شدن دست بکشم اینجوری بهتره
خب بالاخره یه روز دستم خسته میشه از بس میکشم.خسته شدن همیشه هست فقط دیر و زود داره،دیروز هم دود داره خسته شدم از بس رفت توو چشمم، سوزوند ، آرزوهامو که توو آینده باید بهشون میرسیدم ولی فکر کنم آرزوها توو دیروز جا موندن.یعنی ازشون گذشتم،رسیدم بهشون ولی نه اونجوری که باید بهش رسید
رسیدم و گذشتم و جا گذاشتم
شاید من اشتباه میکنم که فکر میکنم بقیه اشتباه میکنن،شایدم بقیه اشتباه میکنن که فکر میکنن من اشتباه میکنم. صلح کنیم، نه من فکر کنم که بقیه اشتباه میکنن نه بقیه فکر کنن که من اشتباه میکنم.کاری کنیم که اشتباه اشتباه باشه.
نوبت خودمه.خودمو چیکار کنم؟ خودم فکر میکنم که اشتباه میکنم که فکر میکنم بقیه اشتباه نمیکنن.بقیه هم فکر میکنن اشتباه میکنن که فکر میکنن من اشتباه نمیکنم
بازم رسیدیم به "اشتباه"
صلح کیلو چند؟؟ اشتباهاتُ بچسب
زندگیت چطوره؟
+ خوب نیست، ولی راضی ام به رضای خدا.خدا کریم ِ
خدا کریم ِ ، ماهم کریم از بس گوشمون از این جمله ها شنید
خدایا ما کریم،تو کر نباش
تو کر نباشی ما هم نوکریم ،هم NOکریم