قافــــ با

داداش ِ الفبا

قافــــ با

داداش ِ الفبا

...

اسم بالشم بیابونه! هرشب سر به بیابون میزارم

کشیدن

ما میگیم سختی کشیدیم خیلی ها فکر میکنن دفتر نقاشی داشتیم با یه مشت مداد رنگی

جای پا،پیاده رو

رفتن ِ جای پای رفتن ِ آدمها به راحتی ِ رُفتن برف پیاده رو هایی که جای پای رفتن ِ آدمهاست

یاد گرفتن ِ از یاد نبردن ِ از یاد رفته ها

هیچ دستی

همه چیز دست به دست هم میده تا بهم یه دستی بزنه، تا اونایی که دو دستی گرفتمشون از دستم برن، تا دوچرخه ی زندگی رو هیچ دستی برونم 

تلخند ِ شیرین

شیرینی ِ یک لبخند ِ تلخ همچون شیرینی ِ تلخی ِ یک شکلات تلخ

مرگ

یه روزی همه سنگ قبرشونُ به سینه میزنن...

ننوشتن

حرف واسه زدن دارم ولی دست ِ بزن ندارم!