پازل بودم، یه قطعه م گم شد.
وقتی خراب شدم قطعه ی گم شده دلیل خوبی شد که دیگه درست نشم
پازلی بودم که بعد از کامل شدن نقشه ی گنجی رو نشون میداد.گنجی که نقش بود
نقش ِ یه من
نقشه ی من هم رسیدن به اون نقش بود
من شدن
ولی نشد و نقش ِ بر آب شدم
هرکس قطعه ی گم شدم رو پیدا کرد نقش ِ من رو پیدا کرد،نقشه ی من رو پیدا کرد
ای بابا خب که چی؟
کیر بابا.کــــــــــــــیر